هوش مصنوعی (AI) به شکلهایی که جلوه درخشانی به زمینهٔ ادبیات داده، دست خورده است و از قابلیتهای سادهٔ جستجوی متن فراتر میرود. مدلهای زبان پیشرفته مانند Chat-GPT بر روی یک مجموعه داده آموزش داده شدهاند که شامل کلاسیکهای ادبی است، این که به اندازهای انسان پژوهش نکرده، این واحدهای مجازی قادر به ‘هضم’ اثار ادبی با سرعتی که برای خوانندهٔ انسانی زمان زیادی میبرد میباشد. این سامانههای هوش مصنوعی، اگرچه قادر به “خواندن” به معنای انسانی به دلیل کمبود شناخت نیستند، میتوانند الگوها را تجزیه و تحلیل کرده و کلمات را احتمالی مجدد ترکیب نمایند، روابط انسانی با ادبیات را تغیر میدهند.
در مقابل کاهش مهارتهای خواندن در هر دو کودکان و بزرگسالان، آخرین تکنولوژیها با وضعیت فعلی راضی نیستند: آرزویشان تبدیل کتابها به دستگاههای هوش مصنوعی گفتگویی میباشد. شرکتهای نوپا مانند YouAI راهحلهای نوینی برای برقراری تعامل با ادبیات را پیشنهاد میدهند، مانند برنامه BookAI آنها که به نویسندگان قابلیت تبدیل کتابهای خود به چتباتها را میدهد تا با خوانندگان از طریق پاسخهای از پیش تعریفشده تعامل نمایند.
این کاربرد جدید هوش مصنوعی در خواندن یک آینده را مشخص میکند که در آن فقط کتاب خواندنی نیست بلکه با آن گپزنی داریم. گوگل یکبار با ایدهٔ مشابهی توسط ‘گفتگو با کتابها’ بازی میکرد، که به کاربران امکان میدهد از طریق گفتگوی پرقدرت خود با کتابها حرکت کنند.
باوجود بحث مستمر در مورد اینکه آیا تعاملهای هوش مصنوعی میتوانند با غنای خواندن کتاب و یا شرکت در خوانش نویسندگان مقایسه شوند، پتانسیل هوش مصنوعی میتواند مرزهای روایت را گسترش دهد. توسعههای آتی حتی میتواند شامل تعاملهای ویژه مبتنی بر اشتراک با شخصیتهای داستان شود، منجر به ارتقای پویایی روایتها که در آن انگیزهٔ خواننده میتواند مستقیماً بر روی داستان تأثیر بگذارد.
گرچه فناوریهای هوش مصنوعی نوآوریهای جذابی در شیوهٔ ما برای مصرف ادبیات به ارمغان میآورند، اما این مهم است که درک کنیم که آنها نمیتوانند به جای واقعیت خواندن و فرآیند تعبیروی پیچیدهٔ مرتبط مقام کنند. تصور اینکه با رمانها چت کنیم گویای این نباشد که نیاز نیست که عمیقاً با واژههای نوشته شده همدلیم—جوهر واقعی ادبیات است.
هوش مصنوعی (AI) تعاملات بین خوانندگان و ادبیات را گسترش داده، روشهای نوینی برای خوانندگان به ارمغان میآورد تا با داستانها تعامل داشته باشند. با گذشتن از محدودیتهای سنتی صفحات و متن، سیستمهای هوش مصنوعی بینشهای مصنوعی و تجارب شخصیسازی شده ارائه میدهند. با این حال، عدم توانایی این فناوری در جامعه شناخت تمام ابعاد احساساتی و جزئیات زمینهای در نوشتن سؤالاتی دربارهٔ عمق درک هوش مصنوعی در ادبیات برمیانگیزد.
یکی از مهمترین سوالات، تأثیر هوش مصنوعی بر آینده روایتهنر است. آیا هوش مصنوعی نویسندگی را تعریف مجدد میکند و چگونه ممکن است به ارتباط شخصی که با کتابها احساس میکنیم، تأثیر بگذارد؟ پاسخها هنوز در حال پدیدار شدن هستند. از سویی، هوش مصنوعی تجربههای تعاملی منحصر به فردی میتواند ارائه دهد، مانند پایانهای شخصیسازی شده یا داستانهای شاخهای بر پایهٔ ورود خواننده. از سوی دیگر، ممکن است قصد نویسنده یا احساس حریم خصوصی تفسیری خواننده توسط آن ضعیف شود.
چالشها و اختلافها مربوط به هوش مصنوعی در ادبیات در ارتباط با اصالت و مالکیت فکری میچرخد. نگرانی وجود دارد که محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی ممکن است ابدال خلاقیت انسانی شود، که به خروج از کارائی اثرات ادبی زیاندهنده میانجامد. علاوه بر این، زمانی که برنامههای هوش مصنوعی برای تقلید سبکهای نوشتاری نویسندگان شروع به وجود میآورند، نگرانیهای مربوط به حقوق تکثیر ظاهر شده و موجب ایجاد چالشهای قانونی و اخلاقی میشود.
مزایای هوش مصنوعی در ادبیات شامل: افزایش دسترسی برای خوانندگان، فرصتهایی برای برقراری تعامل در روایتها، حمایت از نویسندگان در تولید ایده، و نرمافزارهای آموزشی که میتواند در یادگیری زبان کمک نماید و یا خوانندگانی که حوصله خواندن را ندارند را تشویق به بیشتر خواندن نماید.
معایب وجود دارنده شامل: نمایش احتمالی اثرات غلط بر اثرات ادبی، همچون رکود خلاقیت، ناامید کننده است زمانی که بر روی هوش مصنوعی برای تولید محتواانتظار، بالا برود، و خطر کاهش مهارتهای خواندن وقتی که فرمتهای تعاملی و کمتر عمیق، عادات خواندن سنتی را جایگزین میکند.
در مورد پیوندهای معتبر مرتبط، جنبهٔ فناورانه ادبیات میتواند از طریق وبگاههای معتبر مانند:
– arXiv برای دسترسی به مقالات پژوهشی دربارهٔ توسعههای هوش مصنوعی در پردازش زبان طبیعی.
– Association for Computational Linguistics برای ایدهها در تقاطع هوش مصنوعی و زبان.
– MIT Technology Review برای جدیدترین اخبار در تکنولوژی و فرهنگ، شامل نحوهٔ تأثیر گذاری هوش مصنوعی بر حوزههای مختلف مانند ادبیات.
The source of the article is from the blog windowsvistamagazine.es