تأثیر هوش مصنوعی بر نویسندگان: پیدا کردن راه حل ها از طریق حق تکثیر و گروه مرجع هوش مصنوعی

خلاصه:
با افشای مجموعه داده Book3 که شامل عناوین غیرقانونی استفاده شده به عنوان آموزش برای هوش مصنوعی در استرالیا بود، نویسندگان مجبور شدند با چالش هایی که در دنیای دیجیتال در حال رشد با آن مواجه هستند، روبرو شوند. به عنوان پاسخ، گروه مرجع حق تکثیر و هوش مصنوعی برای مقابله با این مسائل تشکیل شده است. این مقاله به بررسی دیدگاه نویسنده دیرینه فرانک مورهاوس می پردازد که تأثیر فناوری بر صنعت را درک کرد و علیه نقض حق تکثیر مبارزه کرد.

فرانک مورهاوس متولد ۱۹۳۸، عمیقاً به تلاقی فناوری و ادبیات علاقه‌مند بود. او با شاهد شدن ظهور رادیو، تلویزیون و کامپیوترها، پتانسیل تأثیر آنها را در عمل خواندن و نوشتن درک کرد. مورهاوس به درستی آینده ای را پیش بینی کرد که مردم به طور مداوم از طریق فناوری به جهان متصل خواهند بود. او به نویسندگان به عنوان “آهنگران قرن بیست و یکم” نگاه کرد و قابلیت زال شدن حرفه آنها را به خوبی متوجه شد.

فهم مورهاوس در مورد توسعه فناوری بر روی بدن انسان باعث شد تا علیه نقض حق تکثیر مبارزه کند. او در کمپین هایی برای حمایت از حقوق نویسندگان و دلداری نیاز به به روز رسانی قوانین برای همپوشانی با پیشرفت های فناوری شرکت کرد. از دستگاه فتوکپی تا فناوری دیجیتال، مورهاوس متوجه شد که هر پیشرفت جدیدی نیاز به بازنگری قوانین حق تکثیر دارد.

پرونده حق تکثیر بزرگ او در برابر دانشگاه جنوب ولز نیاز به حفاظت در مقابل پیشرفت فناوری را روشن کرد. او درک می کرد که توانایی کپی کردن کتاب ها و کتابخانه های کامل به صورت صنعتی، تهدیدات قابل توجهی را بر روی معاش نویسندگان ایجاد می کند.

متأسفانه، مورهاوس فرصت نداشت کتاب های خود را در مجموعه داده آخرین Book3 مشاهده کند. این مجموعه داده که توسط ریچارد فلنیگان «بزرگترین فعل سرقت حق تکثیر در تاریخ» نامیده شده است، همچنین نیاز فوری به بررسی مسائل حق تکثیر در دوران هوش مصنوعی را تأکید می کند.

به سوی جلو، تشکیل گروه مرجع حق تکثیر و هوش مصنوعی هدف دارد تا راه حل هایی برای این چالش ها پیدا کند. وارثی که مورهاوس بر جای گذاشته است، یادآور این است که ادبیات نمی تواند به هوش مصنوعی تولیدی فروپاشده باشد. آینده صنعت در تشخیص و حفاظت از مبارزات و پیروزی های خلاقیت انسانی، به عنوان ثبت شده در زندگی نامه های ادبی، نهفته است.

The source of the article is from the blog agogs.sk

Privacy policy
Contact