در یک حرکت بینظیر که هم جذابیت و هم نگرانی در صنعت سرگرمی برانگیزد، TCL فیلم اول خود تولید شده توسط هوش مصنوعی به نام “مقصد بعدی پاریس” را معرفی کرده است، که تریلری دارد که طعمی از این کمدی عاشقانه غیرمعمول را ارائه میدهد. این فیلم قرار است روی زیرساخت پخش رایگان TCLtv+ شبکهی پخشزنده TCL در طول تابستان آینده پخش شود و قول میدهد داستان عاشقانهای را با قلمهای دیجیتال نقاشی کند و رابطه دو آمریکایی را در شهر عشق پاریس کاوش کند.
خلاصه: TCL، یک شرکت پیشرو در فناوری تلویزیونهای هوشمند، با کمدی عاشقانه “مقصد بعدی پاریس” تولید شده توسط هوش مصنوعی وارد زمینه تولید محتوای اصلی شده است. این فیلم که داستان عاشقانهی رشد یک جفت عاشقان در پاریس را روایت میکند، گام مهمی در ادغام هوش مصنوعی تولیدی در ساخت فیلم است، که آرزوهای TCL را نشان میدهد و سوالاتی را در مورد نقشهای انسانی در صنعت ایجاد محتوا در آینده مطرح میکند.
“مقصد بعدی پاریس” اولین قطعه محتوای اصلی است که بر روی TCLtv+ پخش خواهد شد که در حال حاضر کانالهای FAST و برخی از فیلمهای تقاضایی را ارائه میدهد. تریلر فیلم به داستانی پر از تلاقیهای عاشقانه کلیشهای اما دلچسب، ماجراهای رمانتیک پاریسی، و لذتها و ناسلامتیهای عشق که یادآور فیلمهای رمانتیک کلاسیک هستند، اشاره دارد.
TCL از فناوری هوش مصنوعی تولیدی استقبال کرده است، با وجود نگرانیها در مورد پیامدهای آن برای صنعت فیلم. کریس رجینا، مدیر محتوای TCL با پیشینه در NBCUniversal و Netflix، هوش مصنوعی را به عنوان یک راهبرد بازاریابی منحصر به فرد میبیند. او بر اهمیت نوآوری و منحصر به فرد بودن یک داستان عشق محرک توجه، به عنوان نشانه نقش پیشتازانه TCL در این حوزه جدید اشاره میکند.
با وجود هیجان، برشهای سریع تریلر و ظاهرهای گوناگون شخصیتهای اصلی، محدودیتهای کنونی هوش مصنوعی در تولید همگن و واقعیتپذیری شبیهیتهای انسانی را برجسته میکنند. استودیوهای TCLtv+ این چالشها را میشناسند و در حال بکارگیری فعال برای بهبود هماهنگی شخصیت و کیفیت فیلم هستند.
همچنین در حالی که این فناوری هنوز در حال تکامل است و محصول نهایی ممکن است با تریلر به طور قابل توجهی متفاوت باشد، این اقدام برتری TCL را در زمینه نوآوری نشان میدهد و نشانهای مهم از فصل جدیدی در فرآیند تولید محتوا است که ممکن است نقشهای سنتی بازیگران و نویسندگان در صنعت سرگرمی را بهطور قابل توجهی تغییر دهد.
The source of the article is from the blog elperiodicodearanjuez.es