راههای توسعه هوش مصنوعی (AI) بین کشورها به شدت متفاوت است. در حالی که ایالات متحده بر روی تحقیقات و نوآوری پیشتاز با موسسات آموزش عالی و شرکتهای فناوری بزرگ در پیشتازی تمرکز دارد، چین به شکل دیگری عمل میکند و بر تأکید بر تطبیق و کاربرد فناوریهای موجود برای تحقق اهداف خاص دولتی تأکید دارد.
در ایالات متحده، پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی توسط یک شبکه غیرمتمرکز از موسسات آموزش عالی، شرکتهای خصوصی و نهادهای دولتی شکل میگیرد، هرکدام با منافع رقابتی و تأکید شدید بر کاربردهای تجاری. در عوض، استراتژی هوش مصنوعی متمرکز و متحکم چین به سوی حمایت از ابتکارات دولتی مانند کنترل اجتماعی و برنامهریزی اقتصادی هدایت میشود.
استراتژی هوش مصنوعی چین با مکانیسمهای کنترل ایدئولوژی رشته میشود، همانند آموزش چتبازها به ایدئولوژیهای سیاسی برای ترویج دیدگاههای دولتی. تخصص این کشور در پیادهسازی سیستمهای موجود متناسب با اشتغالهای ایدئولوژیک خود است تا به جای ایجاد فناوری جدید.
علاوه بر این، استراتژی هوش مصنوعی چین به طور نزدیک با آرزوهای اقتصادی آن هماهنگ است، بهخصوص در حوزههایی مانند تولید و حمل و نقل، جایی که هوش مصنوعی بهرهوری را افزایش میدهد و رقابتپذیری چین را در زنجیرههای تأمین جهانی حفظ میکند.
در دستهی بینالمللی، فناوریهای هوش مصنوعی چین برای افزایش تأثیر آن صادر میشوند، بهخصوص در کشورهای در حال توسعه از طریق فعالیتهایی مانند طرح زنجیره و راه. شرکتهایی مانند هوآوی و زدتیای اسیستمهای نظارت مبتنی بر هوش مصنوعی را به دولتها در مناطق مختلف ارائه میدهند و این فناوریها را به عنوان ابزارهای امنیت عمومی ترویج میدهند در حالی که یک مدل حاکمیتی هماهنگ با ارزشهای استبدادی چین را ترویج میکنند.
در یک زمینه نظامی و جغرافیایی، استفاده استراتژیک از هوش مصنوعی اهداف جغرافیایی خاص هر کشور را برجسته میکند، با ایالات متحده که بر تحقق اهداف از طریق نوآوری تمرکز دارد و چینیها که از فناوری برای کنترل متمرکز و پراکنش تأثیر استفاده میکنند. این اختلاف نگاههای متضاد به توسعه و استفاده از هوش مصنوعی را بر صحنه جهانی بیان میکند.